آتریسا جووون؛؛؛آتریسا جووون؛؛؛، تا این لحظه: 11 سال و 5 روز سن داره
داداشیم؛ آرسام جون؛؛داداشیم؛ آرسام جون؛؛، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

پرنسس اردیبهشتی ما

آره مــــن 3 سالــــه شدم

             آره من 3 سالــــه شدم .: آتریسا جووون؛؛؛ ، 3 سالگیت مبارک :. دیروز از صبح که بیدار شدم؛ مامان جونم... عمه فرانک عزیزم و عمه اعظم جونم تولدم رو تبریک گفتن مرسی دوستون دارم منم کلی ذوق کردم و از مامی همش می پرسیدم که حالا می تونم برم مهد کودک سوال دیگه مم این بود که عمه اینا کی میان؟؟؟ امسال به خاطر نی نی مامانی؛ جشن بزرگ نگرفتیم دیشب با مامی و بابایی رفتیم کیکی رو که مامانی جونم سفارش داده بود تحویل بگیریم قرار بود یه ساعت خوشگل باشه که ساعت تولد منو نشون میده عمو قناده اینو تحویل داد خیلی حرص خو...
5 ارديبهشت 1395

تولد من

متولدین روز ۴ اردیبهشت [  برو به متولدین امروز  ]   برو به تاریخ :     ۱     ۲     ۳     ۴     ۵     ۶     ۷     ۸     ۹     ۱۰     ۱۱     ۱۲     ۱۳     ۱۴     ۱۵     ۱۶     ۱۷     ۱۸     ۱۹     ۲۰     ۲۱     ۲۲     ۲۳     ۲۴     ۲۵     ۲۶     ۲۷     ۲۸     ۲۹     ۳۰     ۳۱   ...
4 ارديبهشت 1395

هشتمین سالگرد ازدواج مامی و بابایی

دیروز هشتمین سالی بود که مامی و بابایی زندگی قشنگشون رو با هم شروع کردن صبح که بیدار شدم، از مامی جونم پرسیدم امروز روز تولدمه ( آخه خیلی منتظر اومدن روز تولدم هست) مامی گفتش نه عشقم؛ ولی امروز هشتمین سالگرد عروسی من و بابایی جونه باید بریم کیک بخریم، شمع بخریم منم فوری گفتم: بابایی چه هدیه ای واست میاره؟؟؟؟ مامی هم این ریختی شد خب من با تریپ جدیدم؛ که خودم انتخاب کردم آماده شدم تا بریم کیک بخریم به مامی میگم: میخوام برم سر کار!!! مثلا خب رفتیم و کیک خریدیم، اومدیم خونه وقتی بابایی اومدش؛ مامی جونم کیک رو آورد تا به بابا نشون بده، دید که ااااااا... جعبه ش خورده به نوشته ...
1 ارديبهشت 1395
1